اینکه پشت فیلمهای آخرالزمانی هالیوود چه تفکری وجود دارد و قرار است این آثار چه نکاتی را به مخاطب القا کند بحثی است که قاعدتا کارشناسان و اهلفن میباید به آن بپردازند. اگر «جعبه درد» را یک فیلم کاملا تبلیغاتی و توجیهکننده حضور نظامی آمریکا در عراق بدانیم که در آن سربازان ارتش آمریکا نه اشغالگر که ناجیان مهربانی هستند که کارشان خنثیکردن بمبهاست،
اگر «2012» را فیلمی آخرالزمانی با قصد القای تفکراتی الحادی ارزیابی کنیم (هرچند به نظرم بیشتر تماشاگران، این فیلم را به چشم محصولی سرگرمکننده تماشا کردهاند) یا موردی واضح تر مانند فیلم «سیصد» که همه در موردش اتفاقنظر دارند علیه فرهنگ و تمدن و تاریخ ایران ساخته شده است،
درباره این فیلمها جز انتقادکردن چه کاری تاکنون صورت دادهایم؟ اینکه کارشناس محترمی در رسانه ملی به نقد فیلمهای هالیوودی که با اهدافی خاص ساخته شدهاند بپردازد و یا وزیر ارشاد و دیگر مدیران فرهنگی هرچندوقت یک بار از هالیوود انتقاد کنند و مراسم اسکار را سیاسی بنامند، چه مشکلی را حل میکند؟ چند سال پیش وقتی فیلم موهن «سیصد» احساسات همه را جریحهدار کرد، وعده داده شد که در پاسخ به تهاجم فرهنگی دشمن، آثاری درباره عظمت و شکوه فرهنگ و تمدن ایرانی ساخته خواهد شد. با گذشت سالها از این وعدهها ، آیا فیلمی با این مشخصات جلوی دوربین رفته است؟
آیا جز این بود که بودجههای کلان ما در حوزه سینما به فیلمی چون «ملکسلیمان» انجامید؛ فیلمی که نتوانست نظر مثبت کارشناسان و منتقدان را به خود جلب کند و بعید است که با بهرهگرفتن از ابزارهای تبلیغاتی و سالنهای متعدد هم بتواند تماشاگر زیادی را به خود جلب کند؟ جالب اینکه چه معاون امور سینمایی و چه وزیر ارشاد از بودجه اندک سینما گلهمندی میکنند ولی آیا از همین بودجه هم استفاده مطلوبی میشود؟ تجربه «ملکسلیمان» نشان میدهد که مشکل اصلی بودجه نیست.
وقتی به لحاظ نرمافزاری دچار معضلات عدیده هستیم امکانات سختافزاری هم به کارمان نمیآید. نتیجه اینکه محصول فاخرمان هم میشود فیلمی تقلیدی، متصنع و فاقد روح که امتیازات فنسالارانهاش هم خیلی به ما مربوط نمیشود چون زحمتش را هنرمندان هنگکنگی کشیدهاند! همین فیلم را اگر کنار یکی از آثار هالیوودی مورد انتقاد اکران کنیم، چند نفر به تماشای محصول فاخر سینمای ایران مینشینند و چه عدهای ترجیح میدهند فیلم آمریکایی را (باوجود پیامها و القائاتی که در آنها به چشم میخورد) تماشا کنند؟
شعاردادن و حکمهای کلی صادرکردن، دردی را دوا نمیکند. تا زمانی که بسترهای رشد سینما را فراهم نکردهایم، تا هنگامی که هنر «سرگرمکردن مخاطب» را (که هالیوودیها خوب آن را فرا گرفتهاند) جدی نگیریم و تا وقتی که تعریفمان از سینمای فاخر چنان سطحی باشد که همهچیز را در عظمت ظاهری و جلوههای ویژه و... خلاصه کنیم مشکلی حل نمیشود. در آن سوی آب، فیلمها ساخته شده و چه دوست داشته باشیم و چه نه در اینجا هم دیده میشوند.
هرچند وقت یکبار انتقادهایی از فلان فیلم هالیوودی صورت میگیرد و بلافاصله هم به بودجه اندک سینمای ایران اشاره میشود تا اگر کسی گفت در برابر تهاجم فرهنگی شما چه کار میکنید بگوییم امکانات نداریم. تا زمانی که در، روی همین پاشنه بچرخد نمیتوان امیدوار بود که اتفاق مثبت و سازندهای در این عرصه رخ دهد.